ماتئو رنتسي ديروز در جمع خبرنگاران حاضر شد و گفت: «تجربه حكومت داري من همينجا به پايان ميرسد.» او كه با برگزاري همهپرسي بهدنبال اصلاح قانون اساسي بود از قبل اعلام كرده بود درصورتي كه مردم ايتاليا به برنامههايش رأي منفي بدهند، از قدرت كنارهگيري خواهد كرد. اگر ايتالياييها با اصلاحات پيشنهادي رنتسي براي تغيير قانون اساسي موافقت ميكردند،
نقش مجلس سناي اين كشور كمرنگتر و اختيارات نهادهاي محلي محدودتر ميشد. در مقابل قدرت مجلس نمايندگان ايتاليا و نخستوزير بيشتر ميشد. رنتسي كه از حاميان ايده «اروپاي واحد» و همگرايي ميان كشورهاي اروپايي در قالب اتحاديه اروپاست، شكست را پذيرفت، براي اعضاي كابينهاش آرزوي موفقيت كرد و از قدرت كنار رفت.
در ايتاليا عمر كوتاه دولتها چيز جديد و عجيبي نيست. طي 70سال گذشته يعني در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم، 63دولت در اين كشور روي كار آمدهاند. اما شكست رنتسي طي سالجاري معنادار است. تحليلگران شكست قدرت حاكم در ايتاليا را پس از خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا، ضربه ديگري بر پيكره اين اتحاديه دانستهاند. ايتاليا سومين اقتصاد بزرگ اروپاست و شرايط حاكم بر آن براي اتحاديه اروپا و حوزه يورو از اهميت بالايي برخوردار است؛ ايتاليايي كه اكنون با استعفاي نخستوزير و انحلال كابينه، وارد يك دوره بحران سياسي خواهد شد.
در شكست دولت ايتاليا در همهپرسي روز يكشنبه، «جنبش پنج ستاره» كه يك جنبش مردمي مخالف دولت است، نقش محوري بازي كرد. رنتسي همهپرسي اخير را تقابل با اين جنبش پوپوليستي هم دانسته بود. جنبش پنج ستاره 7سال پيش توسط «بپه گريلو» يك كمدين ايتاليايي كه عقايدي جنجالي شبيه دونالد ترامپ دارد پايهگذاري شد.
ايده اصلي اين جنبش مخالفت با نظام يورو است. جنبش پنج ستاره امسال در انتخابات شهرداري رم و تورين پيروز ميدان بود. طرفداران جنبش ميگويند اكنون كه توانستهاند مردم ايتاليا را قانع كنند عليه حزب حاكم و تمايلات اروپايي آن رأي منفي دهند، به ايجاد يك موج بينالمللي پوپوليستي كمك كردهاند؛ موجي كه به گفته آنها در ادامه خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا و پيروزي دونالد ترامپ در انتخابات رياستجمهوري آمريكا قرار ميگيرد.
تيرماه امسال مردم بريتانيا با رأي مثبت به خروج از اتحاديه اروپا شوك بزرگي ابتدا به اروپاييها و سپس به همه جهان وارد كردند. در آن همه پرسي، حزب استقلال انگلستان در بسيج افكار عمومي براي خروج از اتحاديه نقش محوري داشت؛ اتفاقي مشابه آنچه در ايتاليا رخ داد. در بريتانيا هم اين رأي به كنارهگيري «ديويد كامرون»، نخستوزير، از قدرت منجر شد.
در آن زمان «نايجل فاراژ» رهبر حزب راست افراطي استقلال انگلستان، اتحاديه اروپا را «رو به مرگ» توصيف كرد و از ديگر كشورهاي اروپايي هم خواست از اين سازمان خارج شوند.ماه قبل، فاراژ يكي از نخستين كساني بود كه پس از رأي باورنكردني مردم در آمريكا خود را به نيويورك رساند تا به دونالد ترامپ تبريك بگويد. او پيروزي ترامپ را باعث دلگرمي جنبشهاي راست افراطي در سراسر جهان دانست.
اما فرداي انتخابات رياستجمهوري آمريكا، خوشحالتر از فاراژ، «مارين لوپن» رهبر حزب جبهه ملي فرانسه بود. او يكي از مهمترين چهرههاي افراطي راستگرا در اروپا و از اصليترين مخالفان اروپاي واحد به شمار ميرود. خانم لوپن گفت كه حضور ترامپ در راس هرم قدرت در آمريكا، آغاز قدرتگيري چهرههاي راستگرا در اروپا خواهد بود. او اكنون خود را براي تصاحب پست رياستجمهوري در انتخابات سال آينده فرانسه آماده ميكند. لوپن پس از انتخابات آمريكا فرصت را از دست نداد و پيروزي ترامپ را به او و مردم آمريكا تبريك گفت.
او ديروز هم ساكت ننشست و در پستي توييتري نوشت: «ايتالياييها هم به اتحاديه اروپا رأي منفي دادند، هم به رنتسي. بايد به تشنگي ملتها براي آزادي گوش فرا داد.» لوپن رأي منفي مردم ايتاليا به همهپرسي مورد نظر رنتسي را در تقويت شانسش براي رسيدن به پست رياستجمهوري فرانسه نيز مؤثر دانست.
اما در اتريش شرايط بهگونهاي ديگر رقم خورد. چيزي نمانده بود كه راستهاي افراطي براي نخستين بار پس از جنگ جهاني دوم، در يك كشور اروپايي رئيسجمهور تعيين كنند. در انتخابات اتريش، نوربرت هوفر نامزد حزب آزادي در مقابل الكساندر فاندربلن نامزد مستقل شكست خورد. آنگونه كه ديپلماتهاي اين كشور به رسانهها گفتند «مردم اتريش با رايشان دنيا را نجات دادند»، اما نبايد فراموش كرد كه راستهاي افراطي اتريش تنها با 7درصد رأي كمتر، شكست خوردهاند.
- پوپوليستها عليه ساختار حاكم
پس از رأي مردم بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپا و بركناري ديويد كامرون، اكنون بركناري ماتئو رنتسي زنگ خطر بزرگ براي رهبران اروپايي را به صدا در آورده است. تأثيرگذاري جنبشهاي پوپوليستي و راستگراي افراطي در اروپا اكنون به واقعيتي انكار ناپذير تبديل شده است. حتي در كشورهاي اروپاي شرقي، در كشورهايي چون مجارستان، قدرت در دست احزاب راستگراست كه اكنون با وجود عضويت در اتحاديه اروپا، بسياري از سياستهاي اين سازمان را به چالش كشيدهاند. سال 2016را بايد سال خيزش جنبشهاي پوپوليستي و راست افراطي دانست؛ موضوعي كه موقعيت رهبران كنوني اروپايي را تهديد ميكند.
سال آينده ميلادي كه تا 3هفته ديگر آغاز ميشود، سال سرنوشتساز اروپاست. دوقدرت بزرگ اقتصادي قاره سبز، يعني آلمان و فرانسه درگير انتخابات خواهند شد. هلند نيز شاهد برگزاري انتخابات خواهد بود. انتخاباتي كه صحنه رويارويي احزاب سنتي حاكم بر اروپا با احزاب افراطي راستگراست كه طي سالهاي اخير قدرت گرفتهاند. در انتخابات پيشرو، راستگراها حرف زيادي براي گفتن خواهند داشت.
- سال 2017، سال انتخابات در اروپا
با گذشت 3ماه از سال، هلند صحنه برگزاري انتخابات سراسري خواهد بود. 13حزب براي ورود به پارلمان با هم رقابت خواهند كرد و در ميان آنها حزب افراطي آزادي هلند و چهره آشناي آن گرت ولدرس، از شانس بالايي براي تصاحب كرسيهاي پارلمان برخوردار است. موضعگيريهاي ولدرس عليه اسلام، پناهجويان و سياستهاي اتحاديه اروپا طي سالهاي اخير توجه بسياري را بهخود جلب كرده است.
اواسط بهار، فرانسه شاهد برگزاري انتخابات رياستجمهوري خواهد بود. در فرانسه، در سايه كاهش شديد محبوبيت فرانسوا اولاند و حزب سوسياليست، عملا انتخابات رياستجمهوري صحنه رقابت فرانسوا فيون از حزب جمهوريخواهان و مارين لوپن، نماينده راستگراها خواهد بود. طبق جديدترين نظرسنجيها، فرانسوا اولاند، رئيسجمهور كنوني فرانسه محبوبيتي حدود 14درصد دارد و اين سطح از محبوبيت در تاريخ فرانسه بيسابقه بوده است.
سقوط اقبال عمومي به اولاند باعث شد او عطاي ماندن در قدرت را به لقايش ببخشد و اعلام كند در انتخابات آينده برخلاف خواستهاش، نامزد نخواهد شد. سياستهاي ضدمهاجرتي و ناسيوناليستي لوپن طرفداران زيادي برايش در فرانسه دست و پا كرده و او اكنون مدعي جدي پست رياستجمهوري است.
اما اواسط سال آينده ميلادي همه نگاهها به آلمان خواهد بود. ابتداي پاييز سال آينده قدرت برتر اقتصادي و سياسي اروپا يعني آلمان، صحنه برگزاري انتخابات است. مركلماه گذشته اعلام كرد در انتخابات 2017حضور خواهد داشت تا براي چهارمين بار پياپي نامزد صدراعظمي شود. با كنار رفتن باراك اوباما از صحنه سياسي جهان و در سايه قدرت گرفتن چهرههاي راست افراطي در اروپا، اكنون مركل را آخرين نماينده نسل رهبران بزرگ ليبرال در غرب ميدانند.
نظر شما